خدانگهدارت...
میخوام نباشم....نه اینکه نباشم کم باشم...مثل اون قدیما ....
چقدر دلم سکوت میخواد ... از همون هایی که صدای همتون در میاومد که چی؟ بازم ساکتی...؟!
سکوتی که همه میشنیدید و میفهمیدید...
اخ...چقدر دلم میخواد باز هم مثل اون وقت ها توم سرک بکشید که چرا اینجوریم بعد برام دل بسوزونید و بخواید کمکم کنید...
چقدر به دعاهاتون ایمان داشتم به هر بهونه ای بود میخواستم که دعا کنید...
چقدر همه چی خوب بود...
میخوام نثل قدیما سکوت کنم کلی بهم اعتراض کنید من بگم هع ...
اخ...چقدر حرصوتون میگرفت.... برای شما جالب بود اما برا من چیزی شبیه غربت...
سکوتم ببخشید...
بی بهونه دعام کن!
.
.
.
پ.ن:
خیلی انتظار کشیدم که شاید بیای باز برای بدرقم
ولی چه فایده که خوابت عجیب سنگین بود صدای خاطره هامون که نکرد بیدارت
شکسته میرم و خاطرات سبز تو رو به یادگار میبرم امشب خدانگهدارت
واسه کسی که خراب عمری زیر آوارت آخرین جمله همینه خدا نگه دارت